4/25/2006

دختری به نام "میم"..........(3)


"الف- شین" دختر خوبیه!.....همه چیش!......همیشه خوب بوده......و هیچ وقت هیچ مشکلی نداشته....از بچگی به عنوان دختر خوب خانواده و فامیل خودش شناخته شده بود....درسش خوب بود.....همیشه به مادرش کمک می کرد.....کارهای خانه را انجام میداد....همیشه مودب بود.....هیچ وقت کار خطایی انجام نداد....هیچ وقت از دستورات پدر و مادر تخطی نکرد.....هیچ وقت در نوجوانی پسربازی نکرد.....هیچ وقت درسش به خاطر عاشق شدن احمقانه ای افت نکرد......همیشه با اعتماد به نفس بود......همیشه همه او را تایید می کردند........الف- شین از کودکی تصمیم گرفت پزشک شود.....پدر و مادرش هم خیلی خوشحال بودند......برای همین الف- شین پزشک شد.....حسابی درس خواند.....وقتی دانشگاه سراسری قبول نشد کلی گریه کرد....این تنها خطای زندگیش بود....ولی در دانشگاه آزاد حسابی درس خواند....پسربازی نکرد....عاشق نشد....تا وقتی پدر و مادرش به او اجازه دادند…….او در جوانی دختری زیبا، خوش اندام و با کمالات بسیار بود......الف- شین وقتی ازدواج کرد، شوهرش یکی از بهترین مردهای روی زمین بود:"خوشگل،خوش لباس، خوشتیپ، باهوش، یک مهندس عالی با زبان انگلیسی بی نظیر و فوق العاده، وضعیت درسی عالی، یک خرگوش دانای واقعی با اطلاعات عمومی بسیار بسیار گسترده و کامل، خوش فکر، خوش اخلاق، خوش مشرب، شوخ و با نمک از یک خانواده عالی، تحصیل کرده، روشن فکر و مرفه ...."
الف - شین وقتی با شوهرش ازدواج کرد با هم برای زندگیشان برنامه ریزی کردند، تصمیم گرفتند برای ادامه تحصیل و زندگی به خارج از کشور بروند، آنها خیلی باهوش و دانا بودند و زندگی هدفمند، منظم و دقیقی داشتند.....عاشق هم بودند و زندگیشان را خیلی عالی اداره می کردند...خوب می دانستند که قرار است در آینده چه کار کنند و هدفشان در زندگی چیست....خوب درس خواندند و درسشان را با معدل عالی به پایان رساندند....الف - شین و شوهرش وقتی به خارج از ایران رفتند زندگی خیلی عالی داشتند....تا به حال هم همین طور است.....آنها خیلی خوشبخت هستند.....شاید خیلی برای ادامه تحصیل زجر بکشند.....چون بسیار کار سختی است، اما آنها بلاخره این کار را خواهند کرد چون آنها از زمان بدنیا آمدنشان انسان های باهوش و موفقی آفریده شده بودند.....الف - شین و شوهرش خیلی راضی و خوشبخت هستند و در آینده نیز چون قرار است انسان های موفقی باشند پس زندگی بسیار خوشنود کننده، رضایتمند، منظم و سرشار از آرامشی را خواهند داشت......پدر و مادرهایشان هم هر شب سر راحت بر بالین خواهند گذاشت چون فرزندان باهوش، موفق و مفیدی را به جامعه تحویل داده اند و می توانند از این بابت احساس افتخار کنند....
الف - شین و شوهرش هم بچه های بی نظیری را به فردای جامعه تحویل خواهند داد،بچه های باهوش، درس خوان، مودب و موفق که جزو بهترین های دوره خودشان خواهند شد و به آنها افتخار خواهند کرد و فرزندان آنان نیز و.....


نه!...ابدا تحقیر نمی کنم نوع زندگی ای را که آنان برای خود انتخاب کرده اند.....اگر واقعا و از ته دل احساس آرامش، رضایت و خوشبختی می کنند....به آنها تبریک خواهم گفت و حتی برایشان سوت و کف هم خواهم زد.....

و اما...
ای میم نازنینم ...چه کسی میداند که من یک سال زندگی شلوغ، بی نظم،سبکسرانه، بی قانون، رها و
نا آرام تو را حتی اگر پر از فا جعه و مسائل ناراحت کننده و بی منطق و غیر قابل پیش بینی باشد، به صد سال زندگی موفق و منظم و اتوکشیده الف - شین ها نمی دهم.....و چه کسی به انتخاب من برای زندگیم احترام خواهد گذاشت؟......چه کسی مرا آن طور که خودم براستی می خواهم باشم خواهد پذیرفت، چه کسی میداند که من چقدر خسته ام از این همه جنگیدن برای اینکه بتوانم "خود" باشم و چه کسی واقعا می داند که من همیشه چقدر عمیقا تو را شبیه به خود احساس می کرده ام؟.....
ادامه دارد...

5 Comments:

Anonymous Anonymous said...

باور می کنی؟؟؟ من می دونم این دفعه رو واقعن

07:40  
Anonymous Anonymous said...

تو، خودت، برای انتخابت چقدر ارزش قائلی؟
از تلاش برای راضی کردن خودت خسته یی
یا دیگران؟
شایدم این دو تا انقدرام از هم جدا نباشن.
نمی دونم

09:39  
Anonymous Anonymous said...

به نامی:
مسئله ارزش قائل بودن من نیست!.......مسئله اینه که اینقدر بی احترامی و مهم تر از اون ناراحت شدن اطرافیان اذیت میکنه که رو انتخاب من تاثیر بذاره و باعث بشه که من حالا نه همش ولی بخش مهمی از اون انتخاب رو نادیده بگیرم و از دستش بدم!.............فکر می کنم این چیزیه که تو زندگی خودت هم بوضوح وجود داره اگر من درست فهمیده باشم!

17:38  
Anonymous Anonymous said...

oooopst!
(ino goftam ke faghat nazari daade baasham! :D)

21:22  
Anonymous Anonymous said...

يك قلب سياه كن خودت مي فهمي

يك ‏بار گناه كن خودت مي فهمي



من اين همه بد نيستم آقا! خانم!

يك لحظه نگاه كن خودت مي فهمي

مي حرفم

09:38  

Post a Comment

<< Home

Google PageRank