4/05/2006

تناقض های هستی را پایانی نیست...



این بحث مزخرف ارتباط عاشقانه هم دیگر از آن موضوعاتی است که کفر مرا در می آورد..........باور کن گاهی اوقات به آن جا می رسم که از ته دل بگویم تف به این خلقت(و یا هر چیزی که اسمش را می گذارید)......آخر این چه شلم شوربائیست؟...........یکی نیست بگوید که پدر من، آخر اگر قرار است انسان اساسا یک موجود(و یا بهتر بگویم یک حیوان) تک همسری باشد، پس دیگر این لوس بازی هایی که در وجود انسان نهاده شده چیست؟.....چرا بعد از اینکه کسی پیدا شد که کنار تو بایستد، این حس عاشقانه تو تعطیل نمی شود؟.........چرا جوری نمی شوی که دیگر کسی را به آن چشم خاص نبینی و معشوق تو همان یکنفر باشد و بس؟...........چرا این چشمات هیزت درهمه جا و در همه کس به دنبال تکثیر احساسات عاشقانه توست و چرا نوع احساست بعد از یافته شدن موجود مورد نظر(که هرگز هم کاملا مورد نظر نیست!)، نسبت به دیگر افراد بشر تغییر نمی یابد.......
و حال اگر با توجه به تمامی این مسائل انسان را موجودی چند همسری بنامیم، پس دیگر این احساسات چرند و زجر آور مالکیت،حسادت، غیرت و دیگر مزخرفات این چنینی به چه دردمان خواهد خورد؟.......چرا باید انسان در تکامل نوع خود همچین احساساتی را همواره به دوش بکشد و چرا این احساسات هرگز بار سنگین دردآور خود را از روی دوش هستی این موجود بدبخت بر نمی دارند؟..........چرا رهایش نمی کنند؟..........تا به کی تو باید زجر بکشی آخر تا به کی؟.........چرا در طول سالیان دراز این احساسات در تمامی جوامع، زمان ها و مکان ها تکرار می شوند و هرگز حتی اندکی از نیروی تخریب گر خود نمی کاهند؟..........
و اساسا اصالت با کدام است؟.........احساسات قوی عاشقانه تو نسبت به افراد گوناگون و یا احساسات غریزه گونه مالکیت تو نسبت به معشوقت؟..........
کدام را باید کنترل کرد؟..............ما یا باید بپذیرم که من و تو هر دو به هر سویی که می خواهیم چشم بیاندازیم و دل را به دریا بزنیم و عاشق شویم و با تمام قوا حس حسادت خود را نسبت به رقیبانمان زیر پا بگذاریم و عشق بورزیم و یا اینکه حس مالکیت یکدیگر را نسبت به هم بپذیریم و چشممان را نسبت به افراد دیگر ببندیم.......کدام را می پسندی؟.....
وبراستی اصالت با کدام است؟.....و اگر این هر دو اصیلند و راست، پس چرا همواره و همواره و همواره در تناقض آشکار با یکدیگر رخ می نمایانند؟....
--------------------------------

**: و با عرض شرمندگی از به کار بردن الفاظ تند....در این زمینه هرگاه بحثی می شود من رسما خون جلوی چشمانم را می گیرد...

18 Comments:

Anonymous Anonymous said...

انقد خون خودتو كثيف نكن
درست مي شه ايشالله
ولي واقعا چرا؟؟؟؟

12:17  
Anonymous Anonymous said...

ببین! اصالت با هر دواه دیگه، یعنی هم باید عاشق شد و حسادت کرد و هم همزمان به دیگران نظر داشت!
می دونی که! انسان یه موجود چند کاره است
:o

12:18  
Anonymous Anonymous said...

خون جلو چشم ت رو نگیره...همیشه تناقض ها هستند ،چون اگر نباشند که همه چی یه شکل می گیره

12:22  
Anonymous Anonymous said...

بهار جان
كاملا اتفاقي وبلاگمو اپ كردم ولي مثه اينكه جواب تورو توش دادم
اسم متن با توجه به متن تو عوض شد

12:24  
Anonymous Anonymous said...

آخه بهاری من به تو چی بگم عزيز برادر(!) نفس کشیدن ما تناقضه حالا توگير دادی به اين طفلک مَلاک حسود عاشق تک همسر گزين و خواب چند همسر ببين! راستی خوب فکر کن ببين اگر تناقض نبود زندگی معنا داشت ! باور کن من سخت عقيده دارم ما محصول اين هستی متناقض هستيم! و بدون اون ما هم نبوديم! و همين تضادهاست که نظم هستی رو حفظ کرده ...حوصله ی شکافتن هسته ی اين بحث و ندارم گر چه اين حق مسلم ماست که از انرژی هسته ای اين بحث استفاده کنيم!

12:50  
Anonymous Anonymous said...

به یوسف: خیلی خیلی دلم میخواد راجع به اینی که گفتی باهات حرف بزنم و یا اینکه به قول بابک خداوند ایمیل را هم آفرید......می ترسم یادم بره از دست بدم برای همین اگه می شه و اگر حوصله ات هر وقت آمد برام راجع بهش میل بزن و یا اینکه یکی از پست های وبلاگتو راجع به همین بنویس....و یا اینکه....

13:46  
Anonymous Anonymous said...

خیلی بحث خوبیه من مدتهاست که دارم به این موضوع فکر می کنم به نظر من اگر همه اینا رو از یک زاویه خاص ببینی هیچ تناقضی در کار نیست کافیه که حس خودخواهی انسان را به عنوان ریشه و اساس تمام غریزه های دیگر یا به عنوان بنیان هر حرکت و رفتاری در وجود انسان در نظر بگیری بعد ببین که همه چیز چه آسون توجیه میشه.(البته اینجانب منکر تناقضات هستی نیستم . :)

22:10  
Anonymous Anonymous said...

dar vagheh esalati vojod nadare aslan, vase hamine ke hamishe adama gij mizanan.
dar zemn to mesle inke adamaro kheili jedi gereftia.
veleshon kon baba hamashon oskolan.
(albate man khodam adam nistam!)

06:40  
Anonymous Anonymous said...

به هدا:
خوب اینکه مسلمه اما با در نظر گرفتن اینکه انسان یک موجود اجتماعی است اگر این را بپذیریم البته و بپذیریم که:من به هیئت "ما" زاده شدم این خودخواهی به این شکل
شدید و غیر قابل انعطاف خودش بسیار متناقضه و بحث منم اساسا همینه دیگه...البته ممکنه یکی برگرده خیلی اگزیستانسیالیستی بگه که اصلا اساسا برای انسان ماهیتی تعریف شده مثل اجتماعی بودن، احساس مالکیت و حسادت داشتن و یا ماهیت عشقولانه بودن موجود نمی باشد که من اساسا به شدت مخالفم(با توجه به در نظر گرفتن تکرار این ماهیت ها در تمامی مکان ها و زمان ها و ازین قبیل مزخرفات تکراری!....

10:26  
Anonymous Anonymous said...

عزیزم،اگه قرصهاتو همیشه سر وقت بخوری هیچ وقت دچار این مشکلات نمیشی و اصولا فکرت به این چیزها که دشمن اسلام و مسلمین است مشغول نمی شود

12:18  
Anonymous Anonymous said...

من بودم هانیه

12:19  
Anonymous Anonymous said...

salam! ba arze puzesh az mahfele khargushaie khosh khab! inaei ke migi javabesho 2 ravanshena30e takamoli dadan! mi2ni az agha anavri bepor30! pedare ketabaie takamolio dar avorde! kolle ghazie sadas! vali ba arze puzesh nahalesho daram ke begam va na vaghtesho! khodeto vase in chiza narahat nakon! age beduni ke kolle raftaraie ma bar mabnaie tolide mesl va baghi mundane nasle bashare unvaght chi mikhai begi? hameie in tamadone be ghole bazia alie bashari vase tolide mesle! hamasho hamash! bi khial! ye ketabi hast be name ravanshena30e takamoli az nashre shiraze, az seri ketabaie ghadame aval; javabeto un 2 neveshte! take care! be aghatujn salam beresun!

15:13  
Anonymous Anonymous said...

با با الکی خودتو لوس نکن . و همین. !

16:23  
Anonymous Anonymous said...

در مورد ميل اگه وقت شد حتمن ولی يه مطلب در مورد سوالاتت در مورد انسانی از نوع ديگر نوشتم: http://mahjour-weblog.blogsky.com/?PostID=24

22:00  
Anonymous Anonymous said...

يادمون نره كه هيچ ذليلي نداره كه ما هم پيرو آنچه هميشه هست باشيم ،بهتره كه انتخاب كنيم و خودمون باشيم هر كدوم كه حال ميده يا اصلا هيچ كدوم .شعاريه شايد ولي باورش دارم و تا جاييكه بتونم با تمام تكرارهاي اجباري مي جنگم.

09:58  
Anonymous Anonymous said...

كمي تعهد بد نيست و كمي خودداري فكر كنم ميشه با انها جلوي شير تو شيري زندگي رو گرفت!!!

10:06  
Anonymous Anonymous said...

سلام
من همیشه میخونم وبلاگتو!
ولی کمتر نظرمو می نویسم.بیشتر فکر می کنم!؟

20:12  
Anonymous Anonymous said...

من فكر مي كنم تو احتياج تحت تملك قرار داشته شدن(!) رو نچشيدي .
مي فهمم چي ميگي .خوبه خوب.چشمات حريصند چون ارضا نشده اند.چون نمي توني به خودت بگي يا به اون كه بايد بگي كه اين همونه باتمام زور و توان من

21:40  

Post a Comment

<< Home

Google PageRank