3/05/2006

کوچکی!


کامنت ها برایم جالب بودند.............البته نه قصد بازی روانشناسانه داشتم و نه طرح معمای لوس همیشگی" فکر می کنید این عکس کودکی چه کسی است".............و مطمئنا هم نمی خواستم بدانم که چه کسی باهوش تر است و اطلاعات عمومی بالاتری دارد و یا این عکس را قبلا دیده است...........دیدن یک کودک بدون هیچ پیش زمینه قبلی و پیش بینی اینکه قرار است در آینده چه جور آدمی شود از نظر منطقی خیلی احمقانه است، چون همان طور که کنار در کامنت پست قبلی گفت حتی گفتن چنین چیزی و قضاوت کردن از روی عکس، در بزرگسالی یک آدم هم غیرممکن و بیخود است.....اما اگر دقت کرده باشید من از منطق شما نپرسیده بودم که جواب بدهد............من دقیقا پرسیده بودم که چه " احساسی" دارید..........احساس می کنید این کودک قرار است در آینده چه جور آدمی شود؟.......
این را پرسیده بودم چون مطمئن بودم و می دانستم که امکان ندارد هیچ احساسی نداشته باشید ......ما همگی بر اساس فاکتورهای بسیارزیادی، همیشه حتی نسبت به یک محرک کاملا جدید و تازه هم قبل از آنکه چیزی بدانیم، حتما یک احساسی خواهیم داشت. حالا اینکه این احساس چرا وجود دارد و از کجا می آید، سوالی است که فکر می کنم بهتر است به جای من از فروید بپرسید.......اما بحث من در این جا دقیقا این مقولات روانشناسانه نیست........
عکس پست قبلی همان طور که بابک تهرانی با بداخلاقی و ناراحتی عنوان کرد کودکی "آدولف هیتلر" ، رهبر حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) است که دارای مقاماتی همچون: صدر اعظمی آلمان، ریاست دولت و ریاست ایالات بوده است. که یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم هم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان توسط او بود.

اگر ابتدا این ها را می گفتم و بعد عکس کودکیش را به شما نشان می دادم شاید نه کار زیاد جدیدی بود و نه برای شما خیلی عجیب و قابل توجه.....ایمیل های بسیار زیادی ازین دست برای همه ما آمده که کودکی سیاستمداران و انسان های مشهور و گنده را نشان می دهد......اما هیچ کدامشان برای ما عجیب نیستند.....ممکن است حداکثر خنده مان بگیرد و برایمان جالب باشد.....اما تعجب نمی کنیم....... اما من نمی خواستم او را بشناسید....... من می خواستم شما را اول با یک کودک آشنا کنم. کودکی که نگاهش کنید و بدون هیچ پیش زمینه قبلی با او آشنا شوید، در موردش فکر کنید و احساسات خودتان را با او درگیر کنید. و بعد از اینکه کاملا با او دوست و آشنا ونزدیک شدید، بهتان بگویم که او که بوده است.

حالا می خواهم بدانم چه احساسی دارید؟..... اولین چیزی که به ذهنتان تداعی می شود چیست؟.............و الان در این لحظه که این ها را خواندید دقیقا دارید به چه چیزی فکر میکنید؟

12 Comments:

Anonymous Anonymous said...

واقعا چه خوب بود اگه رفته بود زیر تریلی شیش چرخ!

09:41  
Anonymous Anonymous said...

امان از هوش آدمي

13:44  
Anonymous Anonymous said...

عکس که نه، خود کوچکی و بزرگی یکی دیگه و خودمون رو دیدیم و هیچ کدوم هم دیگه رو نشناختیم....اون بچه با اون چشمای بهت زده می تونست هر کدوم از ما باشه اما ما نیستیم اون کس دیگه ایست...چرا؟؟؟؟چه قدر به محیط وابسته ایم، چه قدر به اتفاقات؟؟؟

12:09  
Blogger Konar said...

من هیچ احساسی هم نداشته بیدم ! با نامیه موافقم:)

18:06  
Anonymous Anonymous said...

سلام
چرا پس كم كار شدي

13:17  
Anonymous Anonymous said...

به خدا من بداخلاق و ناراحت نبودم. فقط می‌خواستم بدون تعارف و سلام و صلوات برم سر اصل مطلب.
(این‌ها را داشته باش به عنوان پاچه‌خواری کامنت قبلی: چه وبلاگ خوبی داری. این بچه کوچولو چقدر چشمهاش معصومه. آدم دلش کباب می‌خواد)

و حالا این نظر واقعی من: راستش احساس خاصی نداشتم.خیلی طبیعیه که همه آدمها در بچگی معصوم و دوست داشتنی به نظر می‌رسند. طبیعتا هیچ آدمی هم دیکتاتور یا نقاش یا هر چیز دیگه‌ای از مادر زاده نمی‌شه. اما خوب٫ بررسی مسیری که همه آدمها طی می‌کنند تا به شخصیت بزرگسالیشون برسند برای من خیلی جالبه.

18:43  
Anonymous Anonymous said...

کار با مزه‌ای بود تو نوع خودش، همین، من از دیدن عکس اولی، احساس دیدن یک عکس قدیمی از بچه‌ای توپولو را داشتم و الان هم همین.

22:11  
Anonymous Anonymous said...

زن! روزت مبارک

01:17  
Anonymous Anonymous said...

صفحه‌ت را خواندم/ موفق باشي/.

www.Dastangoo.com

01:23  
Anonymous Anonymous said...

صفحه‌ت را خواندم/ موفق باشي/.

www.Dastangoo.com

01:23  
Anonymous Anonymous said...

salam
az inke hameye ina ro to commentam naneveshtam khoshhalam.
akhe onjori ke to porside boodi adam vaghean fek mikard mikhay teste ravanshenasi begiri?
**
albate khodam ye bar be akse bachegim nega mikardam, az on avalesham malom bode ke adame mohemi misham.

19:37  
Anonymous Anonymous said...

يه چنين برنامه ای با عکس اصغر قاتل توی کلاس روانشناسی جنايی با دکتر غفاری داشتيم... دقيقن همين هايی بود که گفتی ولی نخواستم اون کامنتتو لو بدم (چون حدس زده بودم که چی ميخوای بگی) بازی روانشناسانه ام که گفتم منظورم همين بود نه چيز ديگری. ولی اين عکس هيتلرو باور کن قبلن ديده بودم ولی يادم نبود .حالا که فکر ميکنم ميبينم تو پست قبليت وقتی عکس و ديدم احساس خوبی به اين بچه نداشتم!

20:56  

Post a Comment

<< Home

Google PageRank