از شاملو...

(به سیاوش شعبان پور در کانادا و کاوه در آستانه در ایران)
-----------------------
آیا شما هم مثل من فکر می کنید که احساس پدر مرا که همیشه هنگام خواندن این شعر بغضش می گیرد، کاملا درک می کنید؟:
قناری گفت: - کره ی ما
کره ی قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی.
ماهی ی سرخ، سفره ی هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار متبلور می شود.
کرکس گفت: - سیاره ی من
سیاره ی بی هم تایی که در آن مرگ
مائده می آفریند.
کوسه گفت: - زمین
سفره ی برکت خیز اقیانوس ها .
انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک تر بود...
4 Comments:
از من که نپرسیدی من جواب بدم...سیاوش بگو ببینم درک می کنی یا کلن از درک کردن دست برداشتی؟؟؟
...و به زودي همه در زير خاک خواهيم خفت. خاکي که به هم مجال نداديم تا دمي بر آن بياسائيم
حسين پناهي در نمايش " چيزي شبيه زندگي "
اسم من سیاوش نیست و کاوه
ولی آره
بابا من گفتم تقدیم به سیاوش و کاوه، نگفتم که فقط اونا جواب بدن(چقدرهم جواب دادن البته)
Post a Comment
<< Home