5/23/2006

از شاملو...


(به سیاوش شعبان پور در کانادا و کاوه در آستانه در ایران)
-----------------------
آیا شما هم مثل من فکر می کنید که احساس پدر مرا که همیشه هنگام خواندن این شعر بغضش می گیرد، کاملا درک می کنید؟:
قناری گفت: - کره ی ما
کره ی قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی.
ماهی ی سرخ، سفره ی هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار متبلور می شود.
کرکس گفت: - سیاره ی من
سیاره ی بی هم تایی که در آن مرگ
مائده می آفریند.
کوسه گفت: - زمین
سفره ی برکت خیز اقیانوس ها .
انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک تر بود...

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

از من که نپرسیدی من جواب بدم...سیاوش بگو ببینم درک می کنی یا کلن از درک کردن دست برداشتی؟؟؟

11:37  
Anonymous Anonymous said...

...و به زودي همه در زير خاک خواهيم خفت. خاکي که به هم مجال نداديم تا دمي بر آن بياسائيم

حسين پناهي در نمايش " چيزي شبيه زندگي "

11:40  
Anonymous Anonymous said...

اسم من سیاوش نیست و کاوه

ولی آره

16:28  
Anonymous Anonymous said...

بابا من گفتم تقدیم به سیاوش و کاوه، نگفتم که فقط اونا جواب بدن(چقدرهم جواب دادن البته)

17:54  

Post a Comment

<< Home

Google PageRank